یکشنبه 18 خرداد 1404

 

عملیات نصر

«عملیات نصر»

پس از عملیات شکست حصر سوسنگرد در 26 آبان 1359، مردم، مقامات و رهبران مذهبی خواستار بیرون راندن عراق از مناطق اشغالی بودند و این خواست مردم در زمینه تحرک بیشتر ارتش و فعال شدن در برابر ارتش متجاوز دشمن که در رسانه‌ها، سخنرانی‌ها و خطبه‌های نماز جمعه مطرح می‌شد، به مراکز تصمیم‌گیری از جمله شورای عالی دفاع منعکس شد. لذا بنی‏ صدر تحت فشار مردم، مقامات و رهبران مذهبی، ناچار شد که ارتش را وادار به تهیه طرح‏های عملیاتی و انجام عملیات نماید.

ابوالحسن بنی‌صدر، رئیس‌جمهور وقت و فرمانده کل قوا که پس از شروع جنگ تحمیلی حضور زیادی در مناطق عملیاتی و به خصوص مناطق جنوبی کشور داشت، در اوایل دی‏ماه به رئیس ستاد مشترک و فرمانده نیروی زمینی ارتش گفت: «فوراً یک جایی حمله کنید، همین روزهاست که در شهر راهپیمایی شود که ارتش چرا خوابیده است؟. یک هفته به شما فرصت می‏دهم تا در یک جایی به مواضع ارتش عراق حمله کنید». متعاقب آن ایشان طرح یک عملیات آفندی را به فرماندهی نیروی زمینی ارتش به شرح زیر ابلاغ کرد:

«به نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران مأموریت داده می‌شود که طبق طرح مصوبه شورای عالی دفاع، بلادرنگ در منطقه عمومی اهواز عملیات تعرضی را هدایت و دشمن را در منطقه کرخه‌کور- دب‏حردان منهدم کند و آماده گردد برای طرح‌های تنظیمی آن نیرو، خط مرز را ترمیم و بنا به دستور عملیات تعرضی را به خاک دشمن برای تصرف هدف‌های موصوف بکشاند.» از ایشان سؤال شد منظور از بلادرنگ چیست؟ وی پاسخ داد: «یعنی ظرف یک هفته باید حمله صورت بگیرد.»

براین ‏اساس، سومین عملیات آفندی ارتش در مناطق عملیاتی جنوب پس از تهاجم سراسری ارتش بعثی عراق به میهن اسلامی، به نام "عملیات نصر یا عملیات کرخه‏ کور"، در منطقه هویزه در جنوب‏غربی شهر سوسنگرد شکل گرفت و تیمسار فلاحی جانشین رئیس ستاد مشترک ارتش، بر طراحی عملیات که توسط لشکر 16 زرهی و نزاجا صورت می‏گرفت و همچنین اجرای آن نظارت داشت. این عملیات با به‏ کارگیری دو تیپ از لشکر 16 زرهی قزوین، یک تیپ از لشکر 92 زرهی، استعدادی در حدود 3 گردان سبک رزمی از نیروهای سپاه پاسداران خوزستان، بسیج و ستاد جنگ‏های نامنظم و 70 نفر از نیروهای دانشجوی پیرو خط امام به عنوان نیروی پیاده یگان‏های زرهی ارتش، انجام گرفت.[1]

بر اساس طرح مانور، قرار بود ابتدا شمال و جنوب کرخه‏ کور پاکسازی شده و پادگان حمید و منطقه جفیر آزاد شوند. سپس طلائیه و کوشک در جنوب منطقه عملیاتی و بعد از آن خرمشهر آزاد گردیده و نیروها پس از آزادسازی کل منطقه خوزستان، بنا به دستور، دشمن را در حدفاصل کوشک- شلمچه، در خاک عراق تا شط‏العرب تعقیب کرده، با پاکسازی منطقه عمومی شرق بصره، در کنار این رود استقرار یابند. به طور کلی، در مرحله اول؛ جفیر و پادگان حمید، در مرحله دوم؛ کوشک و طلائیه و ایستگاه حسینیه و در مرحله سوم؛ خرمشهر آزاد می‏شدند و در مرحله چهارم؛ تک به داخل خاک عراق برای تصرف تنومه در نظر گرفته شده بود.[2]

در این عملیات ارتش با توجه به تجربه ناموفق بودن عملیات‏های قبلی، پذیرفت بخشی از نیروهای سپاه و بسیج تحت کنترل ارتش، حضور داشته باشند. سپاهی‏ها و بسیجی‏ها هم که به دنبال فضایی بودند که بتوانند در عملیاتی شرکت کنند، پذیرفتند. بنابراین، با قرارگاه جنوب که آن زمان داوود کریمی و جانشینش حاج‏طاهر آنجا حضور داشتند و اتاق جنگ درست کرده بودند و علی شمخانی فرمانده سپاه خوزستان و مجید بقایی هم نماینده سپاه در اتاق جنگ لشکر 92 زرهی بود، از این کانال هماهنگی شد که در سه محور اهواز، کرخه‏ کور در جبهه طراح و هویزه عملیات شود، به این ترتیب که چون یگان‏های ارتش زرهی بودند، سپاه در هر محوری 150 نفر نیروی پیاده در اختیار ارتش قرار دهد. لذا تیپ 2 لشکر 92 زرهی به فرماندهی سرهنگ امرالله شهبازی که در منطقه اهواز در محور فارسیات وارد عمل می‏شد، یک گروه به استعداد 150 نفر از نیروهای سپاه به فرماندهی محمدجعفر اسدی[3]، این تیپ را کمک می‏کردند. همچنین گروه دیگری به فرماندهی علی هاشمی[4] در محور طراح در اختیار تیپ 3 لشکر 16 به فرماندهی سرهنگ محمد جوادی و گروه سوم به فرماندهی حسین علم‏الهدی[5] در محور هویزه در اختیار تیپ 1 لشکر 16 به فرماندهی سرهنگ ایرج جمشیدی قرار گرفت.[6]


مرحله اول عملیات نصر در ساعت 10:00 صبح روز 15 دی‏ماه 1359 مصادف با 28 صفر 1401 سالروز رحلت پیامبر گرامی اسلام(ص) و شهادت امام حسن‏ مجتبی(ع)، با اجرای 15 دقیقه آتش تهیه توسط یگان‏های پشتیبانی آتش، در روشنایی روز آغاز گردید. لشکر 16 زرهی به فرماندهی سرهنگ سیروس لطفی با دو تیپ ( 1 و 3 لشکر) و با استفاده از فاصله خالی 10 کیلومتری بین دو لشکر 9 زرهی و 5 مکانیزه ارتش عراق در شرق هویزه به مواضع ارتش عراق حمله کرد. در طرح عملیات پیش‏بینی شده بود که با توجه به سابقه و تمرین عبور از رودخانه کارون توسط ارتش، تیپ 2 لشکر 92 زرهی هم از رودخانه کارون در منطقه فارسیات مقابل پادگان حمید، عبور کرده و با لشکر 16 در جاده جفیر الحاق نماید. تعداد 150 نفر از نیروهای سپاه پاسداران هم به فرماندهی محمدجعفر اسدی در محور فارسیات در اختیار لشکر 92 زرهی قرار گرفته بود.[7]

لشکر 16 زرهی با اجرای یک مانور احاطه‌ای زرهی، تا حدود ۳۰ کیلومتر به سمت منطقه جفیر پیشروی کرد. تا ساعت 16:00 عصر، حدود 800 نفر نظامی ارتش بعثی عراق به اسارت درآمده و به عقب تخلیه گردیدند. مرحله اول عملیات با موفقیت کامل به انجام رسید و همه فرماندهان و مسئولان کشور خوشحال شدند و فکر آینده عملیات را نکردند. گرچه روز اول عملیات نصر روز شادی و نشاط و خوشحالی برای همه رزمندگان بود، اما از روز دوم، ضد حمله‏های سنگین ارتش عراق آغاز شد. اشکال اصلی در طراحی عملیات نصر این بود که رزمندگان لشکر 16 زرهی نمی‏دانستند کجا باید متوقف شوند و خاکریز بزنند و خط دفاعی تشکیل دهند. در واقع با انجام طرحریزی تعجیلی، شناسایی کافی از زمین و دشمن، برتری توان رزمی دشمن، واقعیات میدان نبرد و ...، مد نظر قرار نگرفته و یگان‏ها بدون خاکریز و خط دفاعی و جان‏پناه در بیابان قرار گرفته بودند و دشمن نیز از این فرصت نهایت استفاده را برد.[8]

به هر حال، ارتش عراق که یک تیپ احتیاط زرهی را به همراه تانک‏برها در جفیر مستقر کرده بود، با استفاده از تیپ 10 زرهی گارد جمهوری و با همکاری تیپ 43 زرهی لشکر 9 زرهی و به‏کارگیری موشک‏های ضد تانک مالیوتکا و در حالی که از پشتیبانی هوایی ارتش عراق نیز برخوردار بودند، حملات خود را از ساعت 15:30 عصر روز 16 دی‏ماه آغاز کرد. تیپ 10 زرهی مجهز به تانک‏های پیشرفته T.72 ساخت شوروی بود که از نظر سرعت گلوله‏گذاری و نواخت تیر نسبت به تانک‏های ایرانی برتری داشتند. لذا موفقیت‏های قوای خودی ادامه نیافت و لشکر 16 زرهی با برجای گذاشتن 87 دستگاه تانک چیفتن  و نفربر به مواضع اولیه خود در شمال رودخانه کرخه بازگشت. در جریان این ضد حمله‏ها، ارتش عراق موفق شد تانک‏های رها شده و سالم خود را که در عملیات نصر از دست داده بود، بازپس بگیرد.[9]

عدم وجود فرماندهی واحد در صحنه عملیات و همچنین تهاجم و اجرای پاتک‏های سنگین قوای دشمن، باعث از هم گسیختگی جبهه خودی و وارد آمدن تلفات سنگین به نیروها شد. در این عملیات 160 نفر از رزمندگان اعزامی سپاه از جمله تعدادی از دانشجویان پیرو خط امام همچون حسین علم ‏الهدی، محمدحسن قدوسی[10] و حسین خوشنویسان[11]، به شهادت رسیدند و بیش از ۴۰۰ نفر هم زخمی شدند. بدین ترتیب روز دوم عملیات نصر، روز غم و اندوه و افسوس برای رزمندگان گردید. در روز 16 دی‏ماه، گردان 283 سوار زرهی هم طبق دستور و بدون اطلاع دادن به رزمندگان سپاه پاسداران، عقب‏نشینی کرد و پل نصب شده روی رودخانه کارون را نیز جمع‏آوری کرد. این اقدام موجب شد تا رزمندگان سپاه در وضعیت نامناسبی قرار گیرند. نیروی هوایی در پشتیبانی از عملیات نصر، با 145 سورتی، اقدام به بمباران هوایی و فروریختن 318222 پوند مهمات هوایی روی مواضع دشمن نمود و تعداد 3 فروند هواپیمای تک و پشتیبانی خود را از دست داد و تعداد 6 نفر از خلبانان آن به شهادت رسیدند. گزارش‏های اولیه سپاه، آمار شهدا و مفقودین را بین 70 تا 90 تن ذکر کرده بود ولی بعد اعلام شد که 140 تن از نیروهای زبده انقلابی داوطلب بسیجی (از جمله عده‏ای از دانشجویان پیرو خط امام) و سپاهی، در این ماجرا به شهادت رسیده‏اند. در مجموع می‌توان گفت که عملیات نصر در ابتدا یک عملیات آفندی زرهی موفق بود که به علت طرح‌ریزی مبتنی بر داده‌های غیرواقعی و نیز عدم تعادل در توازن رزمی با قوای دشمن، در مواجهه با پاتک زرهی ارتش عراق، ناکام شد.[12]

اشغال هویزه

در پی وقایع پیش آمده در عملیات نصر و موفقیت‏های اولیه و دسترسی به عقبه و توپخانه دشمن، ارتش عراق که در روزهای آغازین جنگ به دنبال اشغال هویزه نرفته بود، با انجام این عملیات، به این منطقه حساس شد. لذا ابتدا جاده هویزه به سوسنگرد را به تصرف خود درآورد و با این اقدام، عقبه نیروهای رزمنده مستقر در هویزه را بست و سپس هویزه را از دو طرف مورد تهدید قرار داد. با توجه به حضور نیروهای خودی در داخل شهر و امکان به شهادت رسیدن آنان، در آخرین ساعات روز 21 دی‏ماه به نیروهای سپاه هویزه و نیروهای مرزی دستور داده شد تا به سوسنگرد منتقل شوند و شهر تخلیه گردد. لیکن علی‏رغم محاصره شهر، پاسداران مستقر در شهر تا اواخر روز 22 دی‏ماه (ساعت 23:00) در شهر ماندند و مقاومت کردند. امیدواری به رسیدن نیروی کمکی و انجام اقدامات ایذایی علیه دشمن، در شهر تخلیه شده، دو عامل اصلی باقی ماندن این نیروها در هویزه بود. این نیروها با نرسیدن نیروی کمکی، قبل از ترک شهر، اطراف شهر را با استفاده از مهمات موجود تله گذاری نموده و سپس فاصله حدود 28 کیلومتری را به صورت پیاده از کنار رودخانه طی نموده و خود را به سوسنگرد رساندند. ارتش عراق با توجه به تجارب گذشته از جمله در سوسنگرد و خرمشهر، گام‏به‏گام و محتاطانه محاصره شهر را از چهار سمت در طول 5 روز با اجرای آتش مداوم روی شهر، کامل کرد و سپس با تکمیل محاصره شهر و انجام اقدامات تأمینی، وارد هویزه شد و آن را به اشغال خود درآورد. نیروهای دشمن با اطمینان از نبودن نیروهای مقاومت در شهر، شروع به غارت منازل مردم کرده و بسیاری از خانه‏های مردم را تخریب کردند. بنابراین عملیات نصر نه تنها کمکی به کاهش اشغال سرزمین‏های ایران نکرد، بلکه حتی باعث اشغال حدود 16 ماهه هویزه و روستاهای اطراف آن شد.[13]

بخشی از خاطرات شفاهی سردار احمد غلامپور در خصوص اتفاق پس از عملیات نصر و اشغال هویزه:

«فردای آن روز[14] اتفاقی افتاد که کاملاً وضع ما را تغییر داد. عده‏ای از برادران تبریز به سرپرستی ناصر بیرقی که هر روز صبح برای شناسایی از سوسنگرد به سمت هویزه می‏رفتد، آن روز صبح هم رفته بودند. حدود ساعت 08:00 صبح  یکی از همین برادران هراسان آمد و گفت که در جاده سوسنگرد- هویزه در حال تردد بودیم که عراقی‏ها از روبه‏‏روی یکی از روستاها، خودرو ما را با تیر مستقیم زدند و ناصر بیرقی مجروح شد. با تلاشی که کردیم، متوجه شدیم ارتش عراق این جاده را بسته و به طرف هویزه برای اشغال آن می‏رود. در واقع عملیات نصر در منطقه هویزه، باعث شد عراقی‏ها در این منطقه احساس خلأ کنند. لحظات حساسی بود چون حدود 50 نفر به خطر افتاده و قتل عام می‏شدند. لذا با آنها تماس گرفتیم تا پس از انهدام مهمات‏های موجود، از مسیر رودخانه به سوسنگرد بیایند.»[15]



[1] مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه پاسداران، برگرفته از: «شرح عملیات نصر (هویزه)، لشکر 92 زرهی اهواز، دی‏ماه 1359، شماره بازیابی سند 044829» و «علایی، حسین، تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق (جلد اول)، نشر مرزوبوم، تهران، چاپ دوم ۱۴۰۱، ص 324 و 325» و «واحد اطلاعات عملیات سپاه خوزستان، تاریخ 18/10/1359، شماره بازیابی سند 002518» و «رشید غلامعلی، ما و جنگ، ص 111» و «مصاحبه سردار حسین علایی با امیر سرتیپ دوم مسعود بختیاری» و «روزشمار جنگ ایران و عراق، کتاب یازدهم، "هویزه آخرین گام‏های اشغالگر، زمین‏گیر شدن و توقف کامل دشمن"، روزشمار 15/10/1359، ص 557 و 558».

[2] مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه پاسداران، برگرفته از: «شرح عملیات نصر (هویزه)، لشکر 92 زرهی اهواز، دی‏ماه 1359، شماره بازیابی سند 044829» و «واحد اطلاعات عملیات سپاه خوزستان، تاریخ 18/10/1359، شماره بازیابی سند 002518» و «گزارش کریم کریم‏پور فرمانده گردان عملیاتی سپاه سوسنگرد از عملیات نصر، تاریخ 26/10/1359، شماره بازیابی سند 002510» و «روزشمار جنگ ایران و عراق، کتاب یازدهم، "هویزه آخرین گام‏های اشغالگر، زمین‏گیر شدن و توقف کامل دشمن"، روزشمار 15/10/1359، ص 558».

[3] سرتیپ پاسدار محمدجعفر اسدی، سوم ديماه 1336 در نورآباد ممسني استان فارس ديده به جهان گشود. وي پس از گذراندن تحصيلات مقدماتي با پيروزي شكوهمند انقلاب اسلامي، هفتم اسفند 1358 به عضويت نهاد مقدس سپاه درآمد و در طول اين مدت تحصيلات خود را تا مقطع دكتراي علوم استراتژيك ادامه داد. او در مهرماه سال 1359 به سمت مسئول جبهه فارسيات اهواز منصوب شد و در تاريخ بيستم خرداد سال 1360 مسئوليت محور عملياتي آبادان را عهده‌دار شد. تيرماه سال 1361 به عنوان فرمانده 33 المهدي(عج) معرفي و در بيستم شهريور سال 1370 به عنوان فرمانده لشكر 19 فجر معرفي شد. ایشان فرماندهی سپاه پنجم باقرالعلوم تبریز، جانشینی فرمانده نیروی زمینی سپاه، جانشینی بازرسی ستاد کل نیروهای مسلح و فرماندهی مستشاران ایرانی در سوریه را در کارنامه خود دارد.

4. علی هاشمی در ۱۰ دی ۱۳۴۰ در محله عامری شهر اهواز زاده شد. پدر وی از اهالی روستای مویلحه هواشم، از توابع شهرستان باوی بود. دوران کودکی و نوجوانی او نیز در محله حصیرآباد شهر اهواز سپری شد. پس از پیروزی انقلاب، با همکاری گروهی از دوستان سپاه حمیدیه را تشکیل داد و پس از مدتی به فرماندهی آن منصوب گردید. با گسترش محورهای عملیاتی در جنگ تحمیلی، تیپ 37 نور را راه‏اندازی نمود. پس از عملیات بیت‏المقدس، اقدام به تشکیل سپاه بستان و هویزه نمود. وی  پس از تشکیل قرارگاه نصرت و ایفای نقش اصلی در اجرای عملیات‏های خیبر و بدر، مسئولیت سپاه ششم (سپاه امام جعفر صادق علیه‏السلام) را عهده‌دار شد. بالاخره وی پس از مجاهدت‏های زیاد، در ۴ تیرماه ۱۳۶۷ به دنبال تهاجم سراسری نیروی زمینی ارتش بعثی عراق به جزایر مجنون و پس از اطمینان از تخلیه افراد از این جزیره، اندکی پس از جدا شدن از علی‌اصغر گرجی‌زاده؛ رئیس ستاد سپاه ششم، به هنگام ترک مقر فرماندهی، هدف موشک هلی‌کوپترهای نیروی زمینی عراق قرار گرفت و در ۲۶ سالگی به شهادت رسید. در سال ۱۳۸۹ پیکر وی پس از ۲۲ سال، در نزدیکی محل استقرار قرارگاه فرماندهی سپاه ششم کشف شد و در اهواز به خاک سپرده شد.

[5] حسین علم‏الهدی فرزند آیت‌الله حاج سیدمرتضی، متولد 8 مهر 1337 در اهواز، دانشجوی رشته تاریخ دانشگاه فردوسی مشهد و فرمانده سپاه هویزه در زمان شهادت بود. از آنجا كه فرزند یك خانواده مذهبی و روحانی بود، از همان كودكی علاقه وافری به علوم دینی، به ویژه تلاوت قرآن مجید داشت، تا جایی كه با گذشت زمانی كوتاه این توانایی را به دست آورد كه به تدریس قرآن كریم بپردازد. شور انقلابی و مذهبی وی سبب شد تا از 14 سالگی پا به عرصه فعالیت‏های سیاسی بگذارد. تشكیل گروه موحدین با عده‏ای از دوستان، شروع مبارزه مسلحانه علیه رژیم طاغوت، تكثیر و پخش اعلامیه‏های امام (قدس سره)، ایجاد هماهنگی و وحدت بین حوزه و دانشگاه و شركت در ترور مستشار امریكایی (پل گریم)، بالاترین مقام شركت نفت در اهواز كه سبب ایجاد وحشت بیشتر در دل رژیم و حامیان آن و در نتیجه تداوم اعتصاب در شركت نفت اهواز شد، از جمله فعالیت‏های شهید علم‏الهدی در دوران قبل از پیروزی بود. بعد از پیروزی نیز علم‏الهدی منشأ فعالیت‏های مختلفی بود كه تأسیس بسیج، مجاهدت در جهاد سازندگی، تأسیس سپاه هویزه و شركت در تسخیر لانه جاسوسی امریكا همراه با سایر دانشجویان پیرو خط امام، از جمله این مجاهدت‏ها می‏باشد. بعد از شروع جنگ تحمیلی، سیدحسین به عنوان فرمانده سپاه هویزه در دفاع مقدس شرکت نمود و سرانجام به عنوان فرمانده یکی از گردان‏های عمل‏کننده در عملیات نصر (هویزه) در سن 22 سالگی به شهادت رسید. پیکر این شهید (بعد از گذشت سه سال از شهادت و تفحص)، بنا به وصیت خودش، در محل شهادتش به خاک سپرده شد و گلزار شهدای هویزه بنا گردید.

[6] مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه پاسداران، برگرفته از: «تاریخ شفاهی دفاع مقدس، روایت احمد غلامپور، جوانان اهواز زنده‏اند، جلد اول، به کوشش مجید مختاری، 1398، محورهای حمله ارتش عراق به خوزستان، ص 200 تا 202» و «علایی، حسین، تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق (جلد اول)، نشر مرزوبوم، تهران، چاپ دوم ۱۴۰۱، ص 326».

[7] مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه پاسداران، برگرفته از: «شرح عملیات نصر (هویزه)، لشکر 92 زرهی اهواز، دی‏ماه 1359، شماره بازیابی سند 044829» و «واحد اطلاعات عملیات سپاه خوزستان، تاریخ 18/10/1359، شماره بازیابی سند 002518» و «علایی، حسین، تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق (جلد اول)، نشر مرزوبوم، تهران، چاپ دوم ۱۴۰۱، ص 325» و «رشید غلامعلی، ما و جنگ، ص 111» و «تاریخ شفاهی دفاع مقدس، روایت احمد غلامپور، جوانان اهواز زنده‏اند، جلد اول، به کوشش مجید مختاری، 1398، محورهای حمله ارتش عراق به خوزستان، ص 202» و «روزشمار جنگ ایران و عراق، کتاب یازدهم، "هویزه آخرین گام‏های اشغالگر، زمین‏گیر شدن و توقف کامل دشمن"، روزشمار 15/10/1359، ص 559».

[8] مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه پاسداران، برگرفته از: «علایی، حسین، تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق (جلد اول)، نشر مرزوبوم، تهران، چاپ دوم ۱۴۰۱، ص 326» و «باغ موزه دفاع مقدس، جلسات مفهومی دفاع مقدس، اظهارات سردار محمدجعفر اسدی فرمانده محور فارسیات در روزهای اولیه جنگ، تاریخ چهارشنبه 11/02/1392 و اظهارات سرتیپ دوم ذاکری رئیس رکن دوم لشکر 16 زرهی در عملیات نصر، تاریخ چهارشنبه 01/03/1392».

[9] مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه پاسداران، برگرفته از: «علایی، حسین، تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق (جلد اول)، نشر مرزوبوم، تهران، چاپ دوم ۱۴۰۱، ص 326» و «وفیق‏السامرایی، ویرانی دروازه شرقی، ترجمه عدنان قارونی، تهران، 1396، چاپ نهم، ص 116 و 117» و «رشید غلامعلی، ما و جنگ، ص 112».

[10] محمدحسن قدوسی دانشجوی سال سوم جامعه شناسی دانشگاه فردوسی مشهد و جانباز انقلاب در واقعه 17 شهریور سال 1357، نوه ارشد علامه محمدحسین طبابایی و فرزند آیۀالله شهید علی قدوسی دادستان کل انقلاب بود. وی که در 7 بهمن 1336 در قم به دنیا آمده بود، در 29 صفر سال 1401 هجری مطابق با 16 دی‏ماه 1359، در سن 23 سالگی در عملیات نصر در منطقه هویزه، به شهادت رسید.

[11] حسین خوشنویسان دانشجوی سال سوم مهندسی راه و ساختمان و سرپرست جهاد سازندگی سوسنگرد در زمان شهادت، در 14 بهمن سال 1334 به دنيا آمد. حسین دوران دبستان و راهنمایی را در مدارس جنوب تهران گذراند، سپس برای دوران متوسطه وارد دبیرستان کمال شد و از آن هنگام تحت تأثیر معلمان خود از جمله شهید رجایی، دکتر بهایی، دکتر بازرگان مطالعه و مبارزه خود را علیه رژیم استبداد آغاز نمود. شهید خوشنویسان در ورود به دانشکده فنی دانشگاه تهران دست از مبارزات خود برنداشت. پس از پیروزی انقلاب به سازندگی در تهران پرداخت و مدارس زیادی به مهندسی وی ساخته شد. سرانجام از طرف جهادسازندگی به استان سیستان و بلوچستان رفت و در آنجا یک سال فعالانه کار کرد. با شروع جنگ تحمیلی، فعالانه در جبهه‏ها حضور داشت و سرانجام در کسوت نیروی مهندسی جهاد سازندگی مستقر در سوسنگرد در 16 دی ماه 1359 در کربلای هویزه با ده‏ها مجاهد تلاش‏گر، شهد شیرین شهادت را نوشید.

[12] مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه پاسداران، برگرفته از: «علایی، حسین، تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق (جلد اول)، نشر مرزوبوم، تهران، چاپ دوم ۱۴۰۱، ص 327» و «واحد اطلاعات عملیات سپاه خوزستان، تاریخ 18/10/1359، ص 3، شماره بازیابی سند 002518» و «باغ موزه دفاع مقدس، جلسات مفهومی دفاع مقدس، اظهارات سردار محمدجعفر اسدی فرمانده محور فارسیات در روزهای اولیه جنگ، تاریخ چهارشنبه 11/02/1392».

[13] مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه پاسداران، برگرفته از: «علایی، حسین، تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق (جلد اول)، نشر مرزوبوم، تهران، چاپ دوم ۱۴۰۱، ص ۳۲۸» و «روزشمار جنگ ایران و عراق، کتاب یازدهم، "هویزه آخرین گام‏های اشغالگر، زمین‏گیر شدن و توقف کامل دشمن"، روزشمار 17 و 18 و 22 تا 27/10/1359، ص 649 و 660 تا 663».

[14] منظور روز 17 دی‏ماه 1359 و پس از ناکامی عملیات نصر می‏باشد.

[15] مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه پاسداران، برگرفته از: تاریخ شفاهی دفاع مقدس، روایت احمد غلامپور، جوانان اهواز زنده‏اند، جلد اول، به کوشش مجید مختاری، 1398، محورهای حمله ارتش عراق به خوزستان، ص 208 و 209.

شناسنامه عملیات نصر

دیدگاه ها

دیدگاهی ثبت نشده، شما اولین نظر را بنویسید!

همه دیدگاه ها سوالات

گالری عکس